سلام. زمین یه سال دیگه چرخید و رسید به روزی که درواقع شب و روز باهم برابرن. شب و روز، سیاهی و سفیدی، نور و تاریکی. چرا هیچوقت از این جنبه به یلدا نگاه نکردیم. چرا همیشه پیروزی روز به شب یا نور به سیاهی رو جشن گرفتیم؟ آیا این همون تفکرات برتری داشتن سفید به سیاه نیست؟ همون حس خودبرتر بینی و اعتماد به سقف ما ایرانیا؟ تو این مدتی که اینجا زندگی کردم خیلی چیزها یاد گرفتم اما بزرگترین درس رو همون ایرانیها بهم دادن.
سلام. قدیما یه مثال بود که میگفت این نیز بگذرد. درسته که میگذره اما نکته اینجاست که چطوری می گذره. یه مثال دیگه هم هست که میگه خبر خوب اینه که هیچ چیز همیشگی نیست ( سختیها موندگار نیست) و خبر بد اینه که هیچ چیز همیشگی نیست ( خوشیها هم موندگار نیستن). به نظرم تنها چیزی که باعث میشه رو به جلو حرکت کنیم هم همینه که دائم با خودمون تکرار می کنیم که این وضعیت ابدی نیست. من و مهدی داریم روزای سرد و تلخی رو میگذرونیم.
درباره این سایت